منتشر شده
1 ماه پیشدر
توسط
علیرضا محمودی فردپایگاه آسان ریپورتاژ – تحلیل بنیادین یکی از روشهای اصلی تحلیل بازارهای مالی، بهویژه در زمینه بورس اوراق بهادار است. این روش بر این اساس استوار است که ارزش واقعی یک دارایی مالی با بررسی عواملی که بر عملکرد مالی و اقتصادی آن دارایی تأثیر میگذارد، تعیین میشود.
۱. مفهوم تحلیل بنیادین
تحلیل بنیادین به بررسی متغیرهایی میپردازد که میتوانند بر قیمت داراییها تأثیر بگذارند. این تحلیل شامل بررسی وضعیت مالی شرکتها، شرایط اقتصادی، صنعت و همچنین عوامل سیاسی و اجتماعی است (Graham & Dodd, 2009). هدف از تحلیل بنیادین، تعیین ارزش ذاتی اوراق بهادار و شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری بر اساس ارزیابی دقیق است.
۱.۱. مفاهیم کلیدی در تحلیل بنیادین
ارزش ذاتی: به ارزش واقعی یک دارایی گفته میشود که از طریق تجزیه و تحلیل دادههای مالی و اقتصادی به دست میآید.
نسبتهای مالی: این نسبتها ابزارهای اصلی در تحلیل بنیادین هستند که به مقایسه و تجزیه و تحلیل عملکرد مالی شرکتها کمک میکنند. از جمله این نسبتها میتوان به نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و نسبت بازدهی سهام (ROE) اشاره کرد (Damodaran, 2012).
۲. مراحل تحلیل بنیادین
تحلیل بنیادین معمولاً شامل چندین مرحله است که به شرح زیر است:
۲.۱. جمعآوری دادهها
اولین مرحله در تحلیل بنیادین، جمعآوری دادههای مالی و اقتصادی مربوط به شرکت است. این دادهها معمولاً شامل صورتحسابهای مالی، گزارشهای مدیریت، مستندات قانونی و اطلاعات اقتصادی دیگر هستند.
۲.۲. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
این مرحله شامل بررسی صورتهای مالی شامل صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد است. هدف این تحلیل، شناسایی روندهای مالی و اقتصادی شرکت و مقایسه آن با رقبا است (Fridson & Alvarez, 2011).
۲.۳. ارزیابی صنعت و بازار
تحلیل بنیادین نیازمند بررسی بازار و صنعتی است که شرکت در آن فعالیت میکند. عوامل مؤثر در این تحلیل شامل شرایط اقتصادی، رقابت، تحولات فناوری و تغییرات قوانین و مقررات است.
۲.۴. تخمین ارزش ذاتی
پس از جمعآوری و تحلیل دادهها، مرحله تعیین ارزش ذاتی دارایی آغاز میشود. این فرآیند معمولاً شامل استفاده از مدلهای ارزیابی مانند مدل تخفیف جریان نقدی (DCF) و مدل مقایسهای است (Koller, Rudd & Milton, 2010).
۳. ابزارها و تکنیکهای تحلیل بنیادین
برای انجام تحلیل بنیادین، از ابزارها و تکنیکهای مختلفی استفاده میشود که در ادامه معرفی میشوند:
۳.۱. نسبتهای مالی
نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت نشاندهنده رابطه بین قیمت سهام و درآمد هر سهم است و به ارزیابی قیمتگذاری شرکتی نسبت به درآمد آن کمک میکند.
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B): این نسبت به مقایسه ارزش بازار شرکت نسبت به ارزش دفتری آن کمک میکند و میتواند نشاندهنده ارزیابی بازار از داراییهای شرکتی باشد.
نسبت بازدهی سهام (ROE): این نسبت نشاندهنده سودآوری شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام است و توانایی شرکت در ایجاد سود را نشان میدهد.
۳.۲. مدلهای ارزیابی
مدل تخفیف جریان نقدی (DCF): این مدل به تعیین ارزش فعلی وجوه نقد آتی ناشی از شرکت کمک میکند و از نسبتی به نام نرخ تنزیل برای تخمین ارزش بهره میبرد (Damodaran, 2012).
مدل درآمد دائمی: این مدل بر اساس تخمین درآمدهای مادامالعمر شرکتی و نرخ رشد آن تعیین میشود.
۴. کاربردهای تحلیل بنیادین در بورس
تحلیل بنیادین به سرمایهگذاران و مدیران کمک میکند تا تصمیمات بهتری برای سرمایهگذاری بگیرند. برخی از کاربردهای اصلی عبارتند از:
۴.۱. انتخاب سهام
با استفاده از تحلیل بنیادین، سرمایهگذاران میتوانند سهامهایی را پیدا کنند که نسبت به قیمت فعلی آنها، زیر ارزش ذاتی قرار دارند و بنابراین به عنوان فرصتهای سرمایهگذاری مناسب در نظر گرفته میشوند.
۴.۲. ارزیابی پرتفوی
تحلیل بنیادین به سرمایهگذاران این امکان را میدهد که پرتفوی خود را ارزیابی کنند و با توجه به تغییرات اقتصادی و مالی، تغییرات لازم را انجام دهند.
۴.۳. پیشبینی تغییرات بازار
با تحلیل بنیادین، سرمایهگذاران میتوانند روندهای بازار و تغییرات بنیادی را پیشبینی کنند که میتواند به تصمیمگیریهای بهتر در زمان خرید و فروش اوراق بهادار منجر گردد (Clarke, 1999).
۵. چالشها و محدودیتها
تحلیل بنیادین نیز دارای چالشها و محدودیتهایی است که لازم است سرمایهگذاران به آن توجه کنند:
۵.۱. عدم قطعیت اقتصادی
عوامل اقتصادی و سیاسی میتوانند تأثیرات غیرقابل پیشبینی بر بازار بورس بگذارند که ممکن است تحلیلهای بنیادین را ناکارآمد کند.
۵.۲. زمانبر بودن
تحلیل بنیادین نیاز به زمان و منابع زیادی دارد، بهطوریکه ممکن است در مقایسه با روشهای فنی که بهطور مداوم به روز میشوند، کارآمدی کمتری داشته باشد.
نتیجهگیری
تحلیل بنیادین بهعنوان یک رویکرد جامع برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این روش به سرمایهگذاران و تحلیلگران کمک میکند تا درک بهتری از ارزش واقعی داراییهای خود پیدا کنند و تصمیمات بهتری در زمینه سرمایهگذاری انجام دهند. با وجود چالشها و محدودیتهای آن، تحلیل بنیادین همچنان یکی از ابزارهای اساسی در دنیای مالی به شمار میآید و تأثیر زیادی بر تخصیص منابع و استراتژیهای سرمایهگذاری دارد.
تنظیم: علیرضا محمودی فرد – مشاور ارشد مدیر در امور توسعه و مدیریت منابع در کانون تحقیق و توسعه واحدهای تولیدی، تجاری و خدماتی